سراب
سراب
| ||
خدایا رحمتی کن تا ایمان نام و نان برایم نیاورد/توفیقم ده تا نانم و حتی نامم را در خطر ایمان افکنم. زندگی باید کرد گاه با یک گل سرخ،گاه با یک دل تنگ،گاه باید رویید در پس این باران،گاه باید خندید بر غمی بی پایان،زندگی باور می خواهد آن هم از جنس امید،که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد،یک امید قلبی به تو گوید که خدا هست هنوز.......... عشق یعنی شب نشینی با خدا/گفت و گو با ناله اما بی صدا، عشق پرتاب گلی از سوی دوست/ هر کجا باشد دلم همراه اوست. کوه ها نام تو را می گویند،دشت ها شعر تو را می خوانند، کوه باید شد و ماند،رود باید شد و رفت،دشت باید شد و خواند. زهر است عطای خلق هر چند دوا باشد/حاجت ز که خواهی جایی که خدا باشد. زندگی در عصر حجر زیباست با صداقت و دیانت زندگی عجیبه چون تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه،تا نخواهی بری کسی نمیگه بمون،تا نری کسی قدرتو نمیدونه وتا نمیری کسی نمی بخشدت.
میدونی قشنگی این زندگی به چیه ؟به اینکه وقتی تو سرگرم لحظه های خودتی،یکی تو لحظه هاش داره برای قشنگی لحظه های تو دعا میکنه
زندگی چیست؟ زندگی حس غریبی است که در آن یک مرغ مهاجر دارد،زندگی دلم خوشا سفیدی است. زندگی زیباست زشتی های آن تقصیر ماست،هر چه نازیباست آن تدبیر ماست.
|
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |