سراب
سراب
|
به خدا گفتم: خسته ام! گفت: لا تقنطوا من رحمة الله(از رحمت خدا نا امید نشوید) گفتم: کسی رو ندارم!گفت:نحن اقرب الیه من حبل الورید(ما از رگ گردن به انسان نزدیک تریم) گفتم:هیچکس نمیدونه تو دلم چی میگذره! گفت:ان الله یحول بین المرء و قلبه(خدا حائل است میان انسان و قلبش) گفتم:انگار اصلا منو فراموش کرده ای! گفت:فاذکرونی اذکرکم...(مرا یاد کنید تا یاد شما باشم). زندگی باید کرد گاه با یک گل سرخ،گاه با یک دل تنگ،گاه باید رویید در پس این باران،گاه باید خندید بر غمی بی پایان،زندگی باور می خواهد آن هم از جنس امید،که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد،یک امید قلبی به تو گوید که خدا هست هنوز..........
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |